اظهار عشق

عرض عشق ایدوستان در پیش جانان مشکل است

درد دل را  تا نپر سد یار ، درمان مشکل است

با نگاهی میتوان اظهار عشق و بندگی

لیک اگر معشوق باشد طفل نادان مشکل است

وصل  میجوئی وداری بیم از رسوا شدن

نام نیکو داشتن در عشق خوبان مشکل است

ایکه وصل اندیشی واز مال وجانی بیمناک

وصل جانان بی گذشتن از سر وجان مشکل است

گر نداری همتی فرهاد کن پرهیز ازعشق

بازی عشق ای پسر چون کندن جان مشکل است

رستم اسارو ببالینش اگر خواهی وصال زندگی

ور بتر سی ا ز جفای پاسبانان مشکل است

شرح عشق افسانه باشد نزد نادان بولهوس 

ما صلبی عشق گفتن پیش نادان مشکل است

گر نداری تاب زندان سر مپیچ از امر او 
سرکشی چون یوسف ورفتن  به زندان مشکل است

مهمان یارم اما جرات رفتار کو

بی حضور باغبان رفتن به بوستان مشکل است

درجهان بی عشق نتوان ای (( رفیقی )) زیستن

بیچراغی زندگانی درشبستان مشکل است .
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد